• وبلاگ : هلو
  • يادداشت : ضدِ زن نيستم‌ كه نيستم!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 42 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    با تو بودن خوبست
    و كلام تو
    مثل بوي گل در تاريكي است
    مثل بوي گل در تاريكي وسوسه انگيز است
    بوي پيراهن تو
    مثل بوي دريا نمناكست
    مثل باد خنك تابستان
    مثل تاريكي خواب انگيزست
    گفتگو با تو
    مثل گرمايبخاري و نفس هاي بلند آتش
    مي برد چشم خيالم را
    تا بيابان هاي دورترين خاطره ها
    كه در آن گنجشكان بر سنبل گندم ها
    اهتزازي دارند
    كه در آن گل ها با اختر ها رازي دارند
    نوشخند تو
    مي برد گرگ نگاهم را
    تا چراگاه چالاكترين آهو ها
    مي برد آرزوي دستم را
    تا نهان مانده ترين گوشه اندام تو
    اين پهنه پاك زيبا
    مثل دريايي تو
    انده انگيز و غرور آهنگ
    مثل درياي بزرگ بوشهر
    كه پر از زورق آزاد پريشانگرد است
    مثل زورق پر از مرد است
    مثل ساحل كه پر از آواز ست
    مثل دشتستان
    كه بزرگ و بازست
    تو ظريفي
    مثل گلدوزي يك دختر عاشق
    كه دل انگيز ترين گلها را
    روي روبالشي عاشق خود مي دوزد
    با تو بودن خوبست
    تو چراغي من شب
    كه به نور تو كتاب تن تو
    و كتاب دل خود را كه خطوط تن تست
    خوش خوشك مي خوانم
    تو درختي من آب
    من كنار تو آواز بهاران را
    مي خندم و مي خوانم
    مي گريم و مي خوانم
    با تو بودن خوبست
    تو قشنگي
    مثل تو مثل خودت
    مثل وقتي كه سخن مي گويي
    مثل هر وقت كه برمي گردي از كوچه به خانه
    مثل تصوير درختي در آب
    روي كاشتانه در چشمان منتظرم مي رويي
    در آب ها كه مي نگريم
    از آن كرانه ساكت
    پسين جمعه پاييز
    كه عاشقانه مي گذريم
    در آبهاي زلالي كه طرح نيمرخ ما
    دو ماهي همراه
    سبكخرام شنا مي كنند سوي بوته نور
    در آبها كه صدف ها
    به سوي جنگل شيلاب
    گرفته كوله تقدير خود به پشت
    روانند
    در آبگير زلالي
    كه ماهيان و وزغ ها را
    مظفرانه نشان مي دهي و مي گويي
    نگا
    نگاه كن آب آينه ست
    به آبها كه مي نگرم
    از آن كرانه كه تنها و بي بهانه مي گذرم
    از آبهاي زلالي كه طرح نيم رخ من
    رمنده ماهي بي همخرام آبنورديست
    بر آن كرانه كه دست تو زير بازوي من نيست
    بر آن كرانه كه آب آينه ي زمانه ست
    به سوي غار شناور
    به گريخ واري گويم بغار
    آب زمانه ست
    نگا نگاه كن آب آينه ست
    صدف نشانه ست


    خوابيده اي كنار من
    آرام مثل خواب
    خواب كدام خوب ترا مي برد چنين
    مثل گلي سفيد شناور به روي آب ؟
    در پشت پلك هاي تو باغي ست
    مي بينم
    باغي پر از پرنده و پرواز و جست و خيز
    در پشت سينه تو دلي مي تپد به شور
    مي شنوم
    نزديك كرده با تو هر آرزوي دور
    پيش تو باز كرده هر بسته عزيز
    رگ هاي آبي تو در متن مات پوست
    دنباله هاي نازك انديشه دل است
    در نوك پنجههاي تو نبضان تند خون
    در گوش كودكي كه هنوز
    پر جست و خيز ماهي نازاب خون تست
    تكبير زندگي كيست
    خوابيده اي كنار من آرام مثل خواب
    خواب تو باغ خاطره ها و خيال هاست
    مي دانم
    اما بگو
    آب كدام خوب ترا مي برد چنين
    مثل گلي سفيد شناور به شط خواب ؟

    مهربانو آپ شد!!!!!!

    اونقدر عصباني بودي كه درست رو دزست نوشتي خوب پدر من غلط كردم خوبه؟ در هر صورت بايد بگم كسي كه دكلمه ميكردم همينو گفت

    سلام خيلي با حالي ولي تو زد زني من ميدونم به من سر بزن تا به تو بگم ولي حتما نظر بده

    سلام

    خيلي ممنون.پارسي بلاگ 24 ساعت بسته بود.الان باز شده و

    من آپ كردم(امروز رئيس جمهور را ديدم)

    منتظرم

    يا حق

    همه ذرات وجود من با تو حديث عشق مي گويند ، بجز زبانم که خاموش است دريا بخون عاشقانه عشق تو در باورم بس بعد تو هم بغض عاشق ديگر نشد ياورم كس دريا كمك كن ببارم بر ساحل خشك فردا كولي پرغصه ام كه لبريزم از بغض دريا دريا بيا در هواي يه عشق تازه بشينيم عاشق شدن رو دوباره از چشم بارون ببينيم دريا كمك كن ببارم بر ساحل خشك فردا كولي پرغصه ام كه لبريزم از بغض دريا عمريست اين مرغ غمگين تو شهر شب خونه داره آيا صداي حقيرم مجنونو يادت مياره ؟ در فطرت گريه پر شد اواز سرد جدايي شبگرد عاشق صدا زد ليلاي خوبم كجايي هرواژه آبي تو روحي به شعرم
       1   2   3      >